منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

بـا تـوگـويـم ميهنــم ايـن بـار هـم گـل مـی کنـم آسمـانـت را پُـلِ پـروازِ سُنبـل مـی کنـم در سـرِ پيـری جـوان مـی گـردمـی همچـون بهـار کـوچـه بـاغـت را پـر از آواز بلبـل مـی کنـم جـاودانـه ميهنـم اين بـار هـم مـی سـازمـت چون درفـش کـاويـان هر جای می افرازمت همچـو رستـم می کَـنم ديـو پليـدی را ز جـای چـون فـريـدون شـوکـت ديـريـنه می پـردازمت با تـو مـام ميهنـم ديـرينه پيمـان می کنـم گـر که ايـرانـم نبـاشـد، تـرک ايـن جـان می کنم همچـو آرش بر پَـرِ البـرز جـان بـر کَـف بـه پـای کوهسـاران را پُـر از آواز ايــران می کنم بـا تـو گـويـم ميهنـم اين بـار هـم گـل می کنم با تـو گـويـم ميهنم ايـن بـار هـم گـل مـی کنـم
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
ایران جاویدان

فرمان بزرگ کوروش که به نخستین اعلامیه حقوق بشر نامبدار گردیده است ، بر استوانه ای از گل پخته کنده شده و از این روی در تاریخ به "استوانه کوروش" شهرت دارد.

از مفاد این فرمان که حاوی ارزش های معنوی و تاریخی و نمودار انسان دوستی بنیان گذار حکومت هخامنشی است تا سال 1879 میلادی هیچ گونه آگاهی در دست نبود .

از حقوق اعطایی به کشور های مغلوب و سرزمین هایی که برای تاسیس حکومت جهانی جزو قلمرو هخامنشی قرار می گرفت تنها در کتاب مقدس یهود و مدارک مورخان یونان ، آن هم به طور پراکنده و نابسامان و گاه آلوده با کینه توزی مطالبی به دست آمده است.




برچسب ها : اولين اعلاميه حقوق بشر,

باید دانست که پیروزی کورش در سال 550 سرنوشت تاریخ جهان را دگرگون کرد و مایه پیشرفت و فرمانروایی ایرانیان گشت . اگر وی شکست می خورد و نابود می شد ایرانیان هرگز به چنان سرافرازی شکوهمندانه ای که هخامنشیانی چون کورش و داریوش بر ایشان به دست آوردند نمی رسیدند و لودیان ، بابلیان ، مصریان و ملته ای دیگر سرنوشتی جز ان میافتند که امروز تاریخ به ما باز میگوید و شاید از یهودیاهن چندان نام و نشانی به جای نمی ماند

گرفتاری ایشتوویگو مایه ان شد که همه باجگزاران ماد از رود هالیس تا مرزهای خراسان به فرمان کورش گردن بگذارند و اورا شاهنشاه خود بشناسند اگر هدف وی مانند بیشتر پادشاهان خاور زمینت یافتن زر و سیم بود کارهایش به همینجا پایان میافتلیکن فرمانده سپاه پارسیان که به تازگی پای در سن چهل سالگی می نهاد و نبونه ئید امیدوار بود با دست او پرخاشجویان ایرانی ، ماد را از مرزهای خود دور دارد برای رهبری آزاده سواران ایرانی در راه سربلندی و درخشندگی و زیست سرافراز آفریده شده بود نه در خانه نشستن و خودکامه و کاهل در میان پرستاران زیستن این بود که ارام نگرفت باز هم پیش رفت و هم میهنانش را پیش برد تا آنجا که زمانه توان پیشرفت را از او بربود

اینک کورش فرمانروای ایرانشهر شده بود ، می رفت تا مرزهای کشورش را فراختر کند ، گذشته از پارسیانو مادها که با وی خویشاوندی و دوستی داشتند گرگانیان ، پارتیان و ایلامیان نیز به فرمان وی گردن نهاده بودند و بر ساختمانهای باشکوه و زیبای پاسارگاد نیز روز به روز افزوده می شدو نخستین پایتخت شاهنشاهی سال به سال بزرگتر و دیدنی تر می گشت ولی این شهر از مرزهای نوین ایرانشهر دور بود و کورش هگمتانه را از ارج دیرینش نیانداخت و از آن پس آن شهر نامی پایتخت تابستانی خاندان هخامنشی شد و دارای کاخی بلند و با شکوه گشت و گنج انبوهی در آنجا بود و نوشته ای مهم در ان شهر نگهداشته میشد

با به دست آوردن ماد سرزمین هایی که وابسته یا زیر فرمان مادها بودند به کورش می رسید بنابریان بین النهرین شمالی - که حران را هم در بر داشت - سوریه ، ارمنستان و کاپادوکیه هم میبایست از آن شهریار هخامنشی شود در دباره کاپادوکیه خوشبختانه گواه هرودتوس درست است وی می نویسد که چون کاپادوکیه ای ها از پیروزی کورش در جنگ با مادها آگهی یافتند به فرمان وی گردن نهادند از آن پس کاپادوکیه یکی از استان های ایران شهر گشت وبه پارسی باستان کت پتوکه خوانده شدلیکن همسایگان و بدخواهان کورش - نبونه یئد و کرزوس پادشاه لودیه - که از او سخت می هراسیدند چهار چشمی کورش را می پائیدند آن یک میخواست نگذارد پای کسی به سوریه و مرز بابل باز شود و این یک در آرزوی دست یافتن بر کاپادوکیه و گسترش مرزهای لودیه می سوخت از این رو فرجام کار روشن بود و کورش میدانستکه باید بدخواهان را درهم شکست یا بر جای خود نشانید

این اندیشه نه تنها از خواست زمانه سرچشمه می گرفت و مایه آن نه تنها بد خواهی و بدچشمی همسایگان بود بلکه از بلند پروازی خود کورش نیز اب می خورد

از کارهائی که کورش در دو سه سال پس لز پیروزیش بر ایشتوویگو انجام داد اگاه نیستیم گمان میرود که وی در آن هنگ

ام به سازمان دادن کشور خود و استقرار کردن فرمانروائی پارسیان و مادها در سرزمینهای گشوده شده سرگرم بوده است

کتزیاس گوید اندک زمانی از بر تخت نشستن کورش سپری نشده بود که بر سر مردمان باختر - بلخیان - و سکاها لشکر کشید. لیکن بر این گفته نیز اعتماد نشاید کرد زیرا کتزیاس در داستان پردازی استاد بود و گمان می رود که این لشکر کشی را نیز از روی جنگهاوی که کورش پس از گشودن لودیه در خاور ایرانشهر با سکاها کرد ساخته است

با این همه میتوان گفت که کورش آرام ننشست و از انجا که خود را جانشین قانونی شهریاران ماد می شمرد به گشودن سرزمینهایی که پیش از آن در چنگ مادها بود پرداخت.

 


منبع:مرجع تاریخ سرزمین پارس_امپراطوری هخامنشیان





برچسب ها : نتيجه پيروزي كوروش بر ماد,

مسجد سلیمان(پارسوماش)نام اختصاری(M.I.S) شهری است تاریخی که در میان کوه‌های زاگرس در استان خوزستان واقع شده است.این شهر به شهر اولین ها نیز مشهور است زیرا خیلی از امکانات زندگی شهری برای اولین بار در این شهر بختیاری نشین بوده است و مردم با آن آشنایی داشته اند . مانند اولین شهر نفتی ، اولین زمین تنیس ، اولین سینما و ...

این شهر از شمال غرب به شهرستان شوشتر، از شمال تقریبأ به بخش لالی و اندیکا، از جنوب شرق به شهرستان ایذه، و از جنوب غرب به شهر اهواز ارتباط دارد. ساکنان این شهر را طوایف مختلفی از قوم بختیاری تشکیل می‌دهند ولی با کشف نفت در منطقه افراد دیگری از سایر مناطق بختیاری بمنظور کسب و کار به این شهر آمدند و رفته رفته بصورت دایم در این شهر ساکن شدند.
مسجدسلیمان بدلیل جاذبه‌های تاریخی و بهار زیبایش و رویش لاله‌های وحشی و شب بو در ایام نوروز پذیرای تعداد بیشماری از مهمانان نوروزی می‌باشد. یکی از تفریحگاه‌های دیدنی این شهر منطقه‌ای بنام تمبی می‌باشد. یکی از مهمترین مکانهای تاریخی و باستانی این شهرمنطقه‌ای است بنام معبد سرمسجد که درشمال شرقی شهر مسجدسلیمان واقع شده‌است. این معبد که در گذشته‌های دور همواره در آن آتشی افروخته بوده مشرف به سفه سرمسجد است که بگفته مورخان مقر حکومتی پارس‌ها بوده‌است. از دیگر آثار باستانی این شهرستان می‌توان به معبد بسیار کهن برد(BARD) نشانده نیز اشاره نمود.توضیح=برد نشانده(bard neshandeh)در زبان بختیاری به معنای سنگ ایستاده است
هیئت باستان‌شناسی فرانسوی سال ۲۰۰۷ نیز در مسجد سلیمان موفق به کشفیات مهمی شده است. پروفسور گیرشمن رئیس هیئت مزبور عقیده دارد که محل کنونی مسجد سلیمان، (پارسوماش ) قدیمی‌ترین پایتخت پادشاهی هخامنشی بوده‌است. یکی ازعوامل ایجاد و گسترش شهر مسجدسلیمان، اکتشاف نفت دراین منطقه‌است. می‌دانیم که، ویلیام ناکس دارسی طی انعقاد قراردادی با دولت مظفری مجوز جستجو و اکتشاف نفت در ایران را گرفت و تیم اکتشاف وی این طلای سیاه را برای اولین بار در خاورمیانه، و در شهر مسجدسلیمان کشف کرد. به یقین این واقعه سرنوشت کشور ما و حتی منطقه خاورمیانه را دگرگون ساخت. با توسعه صنعت نفت و پتروشیمی و همچنین احداث صنایعی که وابستگی شدیدی به این ماده اولیه داشتند، لزوم تسلط بر منابع نفتی و کشورهایی که داری این منابع هستند، در دستور کار قدرتهای برتر اقتصادی، سیاسی و نظامی وقت قرار گرفت. به حدی که برای حصول این مقصود جنگهای فراوانی درگرفت، خون‌های زیادی ریخته شد، کشورهای بسیاری تجزیه شدند و در یک کلام جغرافیای سیاسی دنیا تغییر یافت و این جریان هنوز هم ادامه دارد. با این اوصاف می‌توان عنوان کرد، مسجدسلیمان شهری است که قدرتهای اقتصادی و شرکتهای نفتی به واسطه آن تاریخ بخش اعظمی از دنیا را تغییر داده‌اند. شهری که بسیاری از مردم کشورمان حتی از مکان دقیق آن نیز بی اطلاع هستند... !

علل شکل گیری، چگونگی توسعه شهر و روند رشد آن در فاصله اواسط سدهٔ ۹ تا اَوایل سدهٔ ۷ پیش از میلاد قومی آریایی به نام ‍«پارسوا»از دامنه‌های شمال غربی زاگرس و کوه‌های بختیاری به جلگه خوزستان فرود آمدند و مسجدسلیمان کنونی از جمله مناطقی بود که در آن سکنیٰ گزیدند. این قوم نیمه بدوی که متکی بر معیشت شبانی و به ویژه تربیت اسب بودند، بعد از آشنایی با کشاورزی و ترک کوچ‌نشینی، در نواحی کوهپایه‌ای جلگه، شهر تازه‌ای بنا نهادند و آنرا به یاد سرزمین گذشته خود که «پارسوا» نام داشت، «پارسوماش» خواندند.




برچسب ها : مسجد سليمان,

مسجد سلیمان(پارسوماش)نام اختصاری(M.I.S) شهری است تاریخی که در میان کوه‌های زاگرس در استان خوزستان واقع شده است.این شهر به شهر اولین ها نیز مشهور است زیرا خیلی از امکانات زندگی شهری برای اولین بار در این شهر بختیاری نشین بوده است و مردم با آن آشنایی داشته اند . مانند اولین شهر نفتی ، اولین زمین تنیس ، اولین سینما و ...

این شهر از شمال غرب به شهرستان شوشتر، از شمال تقریبأ به بخش لالی و اندیکا، از جنوب شرق به شهرستان ایذه، و از جنوب غرب به شهر اهواز ارتباط دارد. ساکنان این شهر را طوایف مختلفی از قوم بختیاری تشکیل می‌دهند ولی با کشف نفت در منطقه افراد دیگری از سایر مناطق بختیاری بمنظور کسب و کار به این شهر آمدند و رفته رفته بصورت دایم در این شهر ساکن شدند.
مسجدسلیمان بدلیل جاذبه‌های تاریخی و بهار زیبایش و رویش لاله‌های وحشی و شب بو در ایام نوروز پذیرای تعداد بیشماری از مهمانان نوروزی می‌باشد. یکی از تفریحگاه‌های دیدنی این شهر منطقه‌ای بنام تمبی می‌باشد. یکی از مهمترین مکانهای تاریخی و باستانی این شهرمنطقه‌ای است بنام معبد سرمسجد که درشمال شرقی شهر مسجدسلیمان واقع شده‌است. این معبد که در گذشته‌های دور همواره در آن آتشی افروخته بوده مشرف به سفه سرمسجد است که بگفته مورخان مقر حکومتی پارس‌ها بوده‌است. از دیگر آثار باستانی این شهرستان می‌توان به معبد بسیار کهن برد(BARD) نشانده نیز اشاره نمود.توضیح=برد نشانده(bard neshandeh)در زبان بختیاری به معنای سنگ ایستاده است
هیئت باستان‌شناسی فرانسوی سال ۲۰۰۷ نیز در مسجد سلیمان موفق به کشفیات مهمی شده است. پروفسور گیرشمن رئیس هیئت مزبور عقیده دارد که محل کنونی مسجد سلیمان، (پارسوماش ) قدیمی‌ترین پایتخت پادشاهی هخامنشی بوده‌است. یکی ازعوامل ایجاد و گسترش شهر مسجدسلیمان، اکتشاف نفت دراین منطقه‌است. می‌دانیم که، ویلیام ناکس دارسی طی انعقاد قراردادی با دولت مظفری مجوز جستجو و اکتشاف نفت در ایران را گرفت و تیم اکتشاف وی این طلای سیاه را برای اولین بار در خاورمیانه، و در شهر مسجدسلیمان کشف کرد. به یقین این واقعه سرنوشت کشور ما و حتی منطقه خاورمیانه را دگرگون ساخت. با توسعه صنعت نفت و پتروشیمی و همچنین احداث صنایعی که وابستگی شدیدی به این ماده اولیه داشتند، لزوم تسلط بر منابع نفتی و کشورهایی که داری این منابع هستند، در دستور کار قدرتهای برتر اقتصادی، سیاسی و نظامی وقت قرار گرفت. به حدی که برای حصول این مقصود جنگهای فراوانی درگرفت، خون‌های زیادی ریخته شد، کشورهای بسیاری تجزیه شدند و در یک کلام جغرافیای سیاسی دنیا تغییر یافت و این جریان هنوز هم ادامه دارد. با این اوصاف می‌توان عنوان کرد، مسجدسلیمان شهری است که قدرتهای اقتصادی و شرکتهای نفتی به واسطه آن تاریخ بخش اعظمی از دنیا را تغییر داده‌اند. شهری که بسیاری از مردم کشورمان حتی از مکان دقیق آن نیز بی اطلاع هستند... !

علل شکل گیری، چگونگی توسعه شهر و روند رشد آن در فاصله اواسط سدهٔ ۹ تا اَوایل سدهٔ ۷ پیش از میلاد قومی آریایی به نام ‍«پارسوا»از دامنه‌های شمال غربی زاگرس و کوه‌های بختیاری به جلگه خوزستان فرود آمدند و مسجدسلیمان کنونی از جمله مناطقی بود که در آن سکنیٰ گزیدند. این قوم نیمه بدوی که متکی بر معیشت شبانی و به ویژه تربیت اسب بودند، بعد از آشنایی با کشاورزی و ترک کوچ‌نشینی، در نواحی کوهپایه‌ای جلگه، شهر تازه‌ای بنا نهادند و آنرا به یاد سرزمین گذشته خود که «پارسوا» نام داشت، «پارسوماش» خواندند.




برچسب ها : مسجد سليمان,

هخامنشیان نخستین سلسله قدرتمند ایرانی بودند که 700سال پیش از میلاد ، در کرانه رود کارون ، موجودیت خود را اعلام کردند . انها به رهبری فردی به نام هخامنش- رهبر قبیله پاسارگاد – نام سلسله خود را هخامنشیان (به معنای کسانی که منش نیکو دارند ) گذاشتند .

پایه های اقتدار و افتخار هخامنشیان زمانی شکل گرفت که کمبوجیه اول – فرمانروای هخامنشیان – با ماندانا ، دختر آستیاگ پادشاه ماد ازدواج کرد که ثمره این ازدواج میان دو ساساه قدرتمند آریایی ، کوروش کبیر بود . کوروش ، فرمانروایی بر سرزمین تحت فرمان خود را با جوانمردی و گذشت و احترام به همه ادیان و فرهنگ های قوم های مختلف به انجام رساند . و ایرانیان را در سراسر دنیا به عنوان مردمی نجیب و قدرتمند معرفی کرد .

پس از او داریوش بزرگ روی کار آمد . سیاست داریوش بر پایه اقتدار ملی و ایرانی ، شکل گرفت . داریوش یک آریایی ملی گرا و آرمان خواه بود . نظام اداری داریوش آنچنان دقیق و مستحکم بود که تمام فرمانروایان پس از او با میراث بر جای گذاشته از او به حیات کشور داری خود ادامه می دادند .

220 سال حیات شکوهمند هخامنسیان با تفکر بنیادین کوروش و اقتدار داریوش ، ادامه پیدا کرد و در نهایت با حمله اسکندر به ایران به پایان رسید .

اسکندر به بهانه کشور گشایی ، شیوه تسامح و احترام به اقوام مغلوب را در پیش گرفت اما با ورود به ایران ، هرگز نتوانست آن خوی حسادت و ضد بشری خود را پنهان نگاه دارد . مورخان غربی می کوشند آتش زدن تخت جمشید را به گردن تائیس(عجوزه اسکند ) که او را تحریک به چنین کاری کرد بیندازند . و یاتصمیم گیری به چنین کاری را به دلیل باده نوشی و بی اختیاری عقل می پندارند . اما وقتی به گذشته اسکند نگریسته می شود ؛ نشان می دهد که او سابقه به آتش کشیدن شهرها را نیز داشته است . او پس از اشغال شهر تبس دستور می دهد تا شهر را به آتش بکشند و مردمان را به عنوان برده به فروش برسانند . لوح های مختلفی نیز از او بر جای مانده است که سراسر خشونت و غضبش را بیان می کند که نشان می دهد نمی توان او را در از میان بردن یکی از بزرگترین نمادهای تمدن بشری ، بی تقصیر دانست . مرگ اسکندر نیز در حالت مستی به وقوع پیوست . او سرمست از کشور گشایی هایش و در حال خوردن باده آغشته به زهری – که توسط اطرافیان نزدیکش فراهم شده بود – می میرد .




برچسب ها : هخامنشيان,


زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود
بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.
کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری....

ه مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در
توان داشتند برای کوروش فرستادند.
وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت
بسیار بیشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه
داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست
و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا
کسی آن را ببرد




برچسب ها : ثروت كوروش,


زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود
بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.
کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری....

ه مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در
توان داشتند برای کوروش فرستادند.
وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت
بسیار بیشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه
داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست
و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا
کسی آن را ببرد




برچسب ها : ثروت كوروش,

چیست فرق آدمی با جانور؟

تا که می نازد به خود نوع بشر

آدمی را گر نبود این امتیاز

بود بیش از جانور غرق نیاز

هست این نیروی ممتاز بشر

عقل دور و اندیش و آینده نگر

درشگفتم من چرا این برتری؟

 

 

گشته در او مایه ی وحشی گری


در طبیعت بی گمان هر جانور

هست در هنگام سیری بی خطر

من نمی دانم چرا نوع بشر؟

وقت سیری میشود خون خوارتر؟

در میان جنگل دور و دراز

هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟

هیچ شیری دیده ای در بیشه زار؟

جمع شیران را کشد بالای دار؟

هیچ گرگی دیده ای که از بهر مقام

گرگ ها را کرده باشد قتل عام؟

هیچ ماری دیده ای با زهر خود

کشته ها بر پا کند در شهر خود؟

هیچ میمون ساخته بمب اتم؟

تا که هستی را کند از صحنه گم

دیده ای هرگز الاغی باربر

مین گذارد کار زیر پای خر؟

هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟

یا به اسب دیگری تهمت زند؟

هیچ خرسی آتش افروزی کند؟

یا گرازی خانمان سوزی کند؟

هیچ گاوی دیده ای که از اعتیاد

داده گاو و گاوداری را به باد؟

پس چرا انسان با عقل و خرد

آبروی دام و دد را می برد؟!!

پس بوٌد دیوانه ای بی آزارتر

زآنکه محروم است از عقل بشر

مولوی استاد حکمت در جهان

کرده بس این نکته را شیرین بیان

((آزمودم عقل دوراندیش را

بعد از آن دیوا

چیست فرق آدمی با جانور؟

تا که می نازد به خود نوع بشر

آدمی را گر نبود این امتیاز

بود بیش از جانور غرق نیاز

هست این نیروی ممتاز بشر

عقل دور و اندیش و آینده نگر

درشگفتم من چرا این برتری؟

 

 

گشته در او مایه ی وحشی گری


در طبیعت بی گمان هر جانور

هست در هنگام سیری بی خطر

من نمی دانم چرا نوع بشر؟

وقت سیری میشود خون خوارتر؟

در میان جنگل دور و دراز

هیچ حیوان دیده ای هم جنس باز؟

هیچ شیری دیده ای در بیشه زار؟

جمع شیران را کشد بالای دار؟

هیچ گرگی دیده ای که از بهر مقام

گرگ ها را کرده باشد قتل عام؟

هیچ ماری دیده ای با زهر خود

کشته ها بر پا کند در شهر خود؟

هیچ میمون ساخته بمب اتم؟

تا که هستی را کند از صحنه گم

دیده ای هرگز الاغی باربر

مین گذارد کار زیر پای خر؟

هیچ اسبی دیده ای غیبت کند؟

یا به اسب دیگری تهمت زند؟

هیچ خرسی آتش افروزی کند؟

یا گرازی خانمان سوزی کند؟

هیچ گاوی دیده ای که از اعتیاد

داده گاو و گاوداری را به باد؟

پس چرا انسان با عقل و خرد

آبروی دام و دد را می برد؟!!

پس بوٌد دیوانه ای بی آزارتر

زآنکه محروم است از عقل بشر

مولوی استاد حکمت در جهان

کرده بس این نکته را شیرین بیان

((آزمودم عقل دوراندیش را

بعد از آن دیوانه سازم خویش را))

زین سبب آنکس که می نوشد شراب

تا شود لا یعقل و مست و خراب

چون شود از عقل و حیرت بی خبر

پس شرف دارد به شیخ حیله گر!!

نه سازم خویش را))

زین سبب آنکس که می نوشد شراب

تا شود لا یعقل و مست و خراب

چون شود از عقل و حیرت بی خبر

پس شرف دارد به شیخ حیله گر!!




برچسب ها : انكس كه مينوشد شراب , شرف دارد بر شيخ حيله گر,

زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود
بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.
کوروش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کوروش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش برای امری....


به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در
توان داشتند برای کوروش فرستادند.
وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت
بسیار بیشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه
داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست
و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا
کسی آن را ببرد



 

هواپیمایی درحال سقوط بود و یک چتر نجات کم بود، بنابر این یک نفر باید فداکاری می کرد.

زین الدین زیدان یک چتر بر داشت و گفت : من بهترین فوتبالیست جهان هستم و باید نجات پیدا کنم این را گفت و پرید .

برد پیت هم یک چتر دیگر بر داشت و گفت: من محبوب ترین هنرپیشه جهان هستم و باید نجات پیدا کنم. این را گفت و پرید.

یه بنده خدایی هم یک چتر بر داشت و گفت: من باهوش ترین رئیس جمهور دنیا هستم و باید نجات پیدا کنم. این را گفت و پرید .

فقط دو نفر در هواپیما مانده بودند. یک پسر بچه نه ساله و پاپ ژان پل دوم

پاپ گفت: فرزندم ! من عمر خودم را کرده ام و آینده پیش روی تو است. بیا این چتر را بردار و خودت را نجات بده

پسر بچه گفت: احتیاجی نیست. اون آقاهه که می گفت باهوش ترین رئیس جمهور دنیاست، با کوله پشتی مدرسه من پرید بیرون !!!





برچسب ها : باهوش ترین رئیس جمهور دنیا,

یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار

شعری برای بختک ، شعری برای آوار 

تا این غبار می مرد ، یک بار تا همیشه 

باید که می نوشتم ، شعری برای رگبار 

این شهر واره زنده است ،‌اما بر آن مسلط 

روحی شبیه چیزی ،‌ چیزی شبیه مردار

چیزی شبیه لعنت ،‌ چیزی شبیه نفرین

چیزی شبیه نکبت ،‌ چیزی شبیه ادبار

در بین خواب و مرداب ، چشم و دهان گشوده است

گمراهه های باطل ،‌بن بست های انکار

تا مرز بی نهایت ، تصویر خستگی را

تکرار می کنند این ،‌ ایینه های بیمار

عشقت هوای تازه است ، در این قفس که دارد

هر دفعه بوی تعلیق ، هر لحظه رنگ تکرار

از عشق اگر نگیرم ،‌ جان دوباره ،‌من نیز

حل می شوم در اینان این جرم های بیزار

بوی تو دارد این باد ،‌وز هفت برج و بارو

خواهد گذشت تا من ، همچون نسیم عیار

حسین منزوی




برچسب ها : چيزي شبيه نفرين, , ,

شب جور ضحاک

گرچه بس تاریک است

گرچه بس اختر تابنده و پاک

بی گناه و بی باک

شد فکنده بر خاک

...

اما

"آسمان غرق ستارست هنوز"

آسمان ایران پر زنورست هنوز

اختران را خس و خاشاک مدانید که ما

مزرع سبز فلک را چو چراغیم همه




برچسب ها : شام يلداي ستم,

ای کوروش 

ای نشان اهورایی این سرزمین

ای خاک چون خورشید

نخواب زیرا که اینجا شب نیست

شبی نیست چون آن شبهای با صفا که آسوده می خوابیدی

امروز ما بیدار نیستیم پس تو نخواب

می گویند که شب رفته و روز آمده

اماّ امروز از آن روزهای داغ جهنمیست

امروز اهریمنان اهورا نمایند

امروز اگر صدایی به تحسین تو بر می آید یا خاموش میشود ویا تبعید

امروز انگار دیگر نیستی

نه تو هستی و نه ایران

کوروش نخواب




برچسب ها : اي كوروش, , , ,

ایران من! ای هرکه رسیده ست به جایی،

 

 کنده ست تورا پوست به امید قبایی!

ایران من! ای قسمت مردان تو از تو،

 تنهایی: "یمگان دره ای" تنگی " نایی




برچسب ها : ايران من, , , ,

 

مترسک ساختم ! تا پاسبان خرمنم باشد

نه اینکه شانه هایش تکیه گاه دشمنم باشد!


لباسم را تنش کردم کلاهم را به او دادم

که شاید قدر دان زحمت گاوآهنم باشد

 




برچسب ها : مترسك ايراني,


دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ