پرفسور پوپ خاورشناس نامي آمريكايي درمقدمه كتاب «شاهكارهاي هنر ايران » درباره اين دوره مي نوسد :
« هنر دوره هخامنشي ما را با نخستين شاهنشاهي جهان كه يكي از منظم ترين و تواناترين و بي هيچ ترديد دادگرترين دولتها بوده است، روبه رو مي كند . دنياي باختر از ايران باستان، آگاهي اندكي دارد و آن نيز از روي گزارشهاي كينه توزانه و پر غرض يونانيان است كه در آغاز سده چهارم پيش از مسيح با ايرانيان دست گريبان شدند . يونانيان اين زمان در بيان برتري استعداد خود هيچگونه تواضع و فرتوني نداشتند و برايشان دشوار بود كه از هنر ملتهاي ديگر سخن بگويند . يونانيان هميشه با احترام و وحشت از شاه بزرگ سارد، سخن گفته اند و حال آنكه اين « شاه بزرگ » تنها يكي از ساتراپ هاي شاهنشاه ايران بوده و سارد ، فقط مركز ولايتي به شمار مي آمد و هنگامي كه جنگهاي داخلي، يونان را به كلي تجزيه كرد و ايشان را آماده آن ساخت كه از همسايگان خود آگاهيهاي مستقيم و درست بدست بياورند، گزنفون و هردوت درباره ايرانيان نوشتارهاي ستايش آميزتري نوشته اند . گزنفون در پرورش يك شاهزاده ايراني كه كوروش كوچك باشد،نمونه و سرمشق تربيت اصولي و انساني را تشخيص داده است ، يعني آنچه يونانيان اگر به رشد سياسي مي رسيدند، خود بدان نيازمند بودند . در حقيقت هميشه در يونان يك گروه مهمي وجود داشته كه باورمند به سازش و همكاري با پادشاهي ايران بوده است .
نكته هايي كه در كتابهاي درسي اروپايي نوشته اند، مبتني بر اين است كه ايران كشوري ستمگر و وحشي بوده و درجنگهاي ماراتن و سالاميس چراغ شهري گري اروپا را خاموش كرده، و باختر زمين را در دوران تاريك جهل انداخته، واهي ترين افسانه تاريخي است كه در همه دوران ها، حقيقت را پنهان داشته و سرآغاز بسياري از اشتباهات ديگر نيز شده است .
شاهنشاهي هخامنشي بر اصول اخلاقي و مذهبي بسيار متيني استوار بوده و هرگز در سياست خارجي هيچ يك از شهرهاي يونان اصولي ژرفتر و حقيقي تر از آن وجود نداشت.
اساس اين سياست رفق و مداراي نژادي و مذهبي بود . آشور دستگاه پادشاهي خود را براساس "ترس و وحشت " گذاشته بود . دولت آشور با سرعت شگفت انگيزي زوال يافت و در طي چند نسل شهرهاي بزرگ آن از غبار سرزمينهايي كه با ستم و بيرحمي زير فرمان آورده بود،پنهان گشت . اما شاهنشاهي هخامنشي از آسياي ميانه و رود سند تا نيل و درياي اژه ، گسترش يافت . در سراسر زمين پهناور، آسايش و فراواني نعمت فرمان راند و يكي از بزرگترين مراحل پيشرفت شهري گري(تمدن) در اين دوران طي شد . دين هر ناحيه و آداب و آيين محلي مورد ستايش و پشتيباني قرار گرفته ، چند حكومت مستقل محلي كه بود، نه همان سرنگون نشد ، بلكه تقويت شد و تعهد شاهنشاه به آسايش پيروان خود ، همه جا ابلاغ و اجرا گرديد .
در سنگنبشته ها و پاپيروس هاي مصري ، داريوش را به شوند ساختن بيمارستان ها و آموزشگاهها و كارهاي آبياري و آسان كردن حمل و نقل و باربري و تكميل نخستين آبراهه ميان درياي سرخ و مديترانه كه همه از اقدامات ايرانيان بود « نكوكار بزرگ » فرنام دادند .
شاهنشاهي هخامنشي « دولت آزادگان » به دقيقترين معناي اين واژه بود . بزرگواري و صفاي درون و راستي و حسن انتظام و احساس خويشكاري و لطف و روابط اجتماعي با دين شريف ، فروزه هاي برجسته دوره هخامنش بود و همه آنها در هنر اين دوران نمايان شده است . . . »
برگرفته :
شاهكارهاي هنر ايران، نگاشته پرفسور پوپ ، برگردان آقاي دكتر پرويز ناتل خانلري چاپ تهران 1338 خورشيدي
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : هنر هخامنشي از ديد پروفسور پوپ,