عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است. با اینکه آغاز و پایان این
دوره را نمیتوان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛
اما با اینحال «ایران باستان» گسترهای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگیای
میلیونها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر میگیرد. پهنهای که حتی در یک زمان واحد،
قومها، باورها، شیوههای زندگانی، ادیان و حکومتهای گوناگونی در آنحضور داشتهاند.
دستیابی به واقعیت های تاریخی و آگاهی از شیوههای زندگانی و باورهای مردمان
با چنین عبارت هایی کلی (که گاه نتیجه نهایی آن نیز مثلاً با واژه «ارزشمند» در صورت
مسئله میآید) ممکن نمیشود. به این ترتیب و برای دستیابی به پاسخی شایسته، در
آغاز موظفیم که یا صورت مسئله خود را اصلاح کنیم و آن را به یک دوره کوچکتری محدود
سازیم و یا واژه «ارزشمند» را از آن کنار بگذاریم. بیطرفی و واقعنگری در کار پژوهشی حکم
میکند که یک صفت کلی و نتیجهگیری نهایی را به گونه یکسان برای همه مردمان یک
کشور کهنسال و گسترده و پر تنوع بکار نبریم. این شیوه، علاوه بر دورماندن از دستیابی
به واقعیتهای تاریخی، موجب ضایع شدن حقوق مردان و زنانی هم میشود که بزرگترین
رنجها را از حاکمان مستبد و زورگوی زمان خود تحمل کردهاند. نسبت دادن جایگاه و حقوق
شایسته و ارزشمند برای همگی زنان ایران باستان، نادیده انگاشتن و بیتفاوتی در برابر
رنجهای عمیق یک جامعه انسانی در دورهای خاص است.
این شیوه پژوهشی چه تفاوتیبا این دارد که امروزه نیز حاکمان کشورهایی که در آن حقوق
انسانی پایمال میشود و زنان و مردان و جوانان و اندیشمندان اش در زندانها و گورستانها
و محرومیتها و مصیبتها بسر میبرند را جامعهای مبتنی بر حقوق و آزادیهای بشری بنامند؟
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تحليل ايران باستان,
موضوع :
تاریخ ایران , ,