نقش ایران باستان در شکل گیری حقوق بین الملل

بحث حقوق بشر از بحث های داغی است که امروزه به ویژه در صحنه بین الملل طرفداران فراوانی دارد. در دومین قسمت از مبحث نقش ایران باستان در شکل گیری حقوق بین الملل، به مقوله حقوق بشر در ایران باستان می پردازیم. امید که این تحقیق برای دانش پژوهان مفید و زمینه پژوهش بیشتر در این زمینه گردد.


حقوق بشر در ايران باستان

 

 


 

شايد بتوان از ايرانيان به عنوان کهن‌ترين و نخستين قوم يکتاپرست اهل کتاب نام برد، چرا که ايرانيان هيچگاه بت پرست نبوده و در دوراني که مردمان آن روزگار چون مصر، بابل، آشور، يونان، هند و عربستان... و مشرک و بت پرست بودند و سر تعظيم در برابر مشتي خاک و سنگ فرود مي آوردند، ايرانيان تنها به خداي يکتاب ازلي و ابدي معتقد بوده‌اند.

بنياد دين زرتشت و اندشه والاي ايراني که بيشتر از هر قومي بر نوع دوستي و صلح و برابري ميان مردمان بنا نهاده شده است، ايرانيان را به سوي تشکيل يک جامعه آرام بزرگ جهاني سوق مي‌دهد که در اين راستا در حدود بيش از 2500 سال قبل به نام شاهنشاهي هخامنشيان به دست کوروش کبير بنيانگذاري مي‌شود و سپس فتوحاتي در زمان کمبوجيه فرزند وي صورت مي‌پذيرد و توسط داريوش بزرگ نيز دنبال مي‌گردد که ايران را به بالاترين درجه قدرت و وسعت که تا آن روزگار سابقه نداشت، مي‌رساند.

 

آزادي مذهب، فرهنگ و زبان


 

در دنياي باستان رسم بر آن بود که چون قومي بر قوم ديگر فائق مي آمدند ، قوم مغلوب ناچار مي شدند که به دين مردم پيروز درآيند و از باورهاي مذهبي خود دست بکشند. مردم بسياري بودند كه به خاطر سر باز زدن از پذيرش دين بيگانه ، بدست اقوام پيروز تاريخ به خاک افتاده اند و بسياري از معابد توسط فاتحان با خاک يکسان مي‌گشتند. در چنين دنيايي بود که کوروش پرچم آزادي اديان را برافراشت و مردم را ( از ايراني و انيراني و از بت پرست و خورشيد پرست و يکتا پرست ) در انجام فرائض ديني خود آزاد گذاشت و حتي معابدي را که در جريان جنگهاي مختلف آسيب ديده بودند از نو ساخت. بهترين نمونه هاي اين جوانمردي را در جريان تسخير بابل مي‌توان مشاهده كرد.

 

 

مسلما فتح و گشودن سرزمينهاي مختلف به مراتب آسانتر از نگهداري و اداره کردن آنها مي‌باشد و از آنجا که در ايران بزرگ، مردماني با زبانها، فرهنگها و نژادهاي گوناگون مي‌زيستند، مي‌بايستي از سوي خاندان هخامنش، سياستي دنبال شود تا همه اين مردمان بتوانند به گونه واحد و يگانه، در سايه آسايش و آرامش در کنار يکديگر زندگي کنند. اين بود که هخامنشيان را به اين فکر انداخت تا در جهت اداره کردن اين سرزمينها براي نخستين بار در جهان شيوه حکومت خودگردان (فدراتيو) را به کار برند. هر بخش و يا استاني مختار بود که موسسات ملي و مذهبي خود را حفظ کرده و مردمان اين سرزمينها آزاد بودند تا عدالت، اخلاق، زبان و مذهب خود را حفظ کنند.

 

 

 

شاهان هخامنشي با مذهب، معتقدات و زبان ملل کاري نداشتند و مذهب و زبان خود و اهالي پارس را به هيچ وجه به آنان تحميل نمي‌کردند.آنان در آن نظام حکومتي قانون ساز نبودند، بلکه مدافع اديان و قانونهاي ملل تحت امپراتوري خود بودند. براي احترام به استقلال سياسي و فرهنگي اقوام مختلف فدراسيون پادشاه خود را به دين خاصي نمي‌خواند و به هنگام گشايش سرزمينهاي جديد، مردم آن آزد بودند که دين و قانون و سنتهاي خود را حفظ کنند. آزادي يهوديان از اسارت بخت النصر نمونه‌اي از اين اقدامات پادشاهان هخامنشي است که توسط کوروش کبير صورت گرفت. کوروش به هنگام ورود به بابل هزاران يهودي را که در آنجا به اسارت گرفته شده بودند را آزاد کرد و به سرزمين خودشان بازگرداند. وي همراه يهوديان نرفت که اورشليم را فتح کند ولي احترام او به آزادي ديني آنان وفاداري يهوديان نسبت به ايرانيان را تضمين کرد. کوروش پيامبر يهوديان شد و آنان داوطلبانه عضويت در فدراسيون ايراني را پذيرفتند. کوروش دستور داد معبد يهوديان را در اورشليم بسازند و آنان اين کار او را واقعيت يافتن پيش بيني اشعياء نبي خواندند، آنجا که مي‌گويد: «من پروردگار شما هستم.... که از کوروش مي‌گويم، او شبان من است، و خواتسه مرا در زمين به جاي خواهد آورد، حتي به اورشليم گويد که تو ساخته خواهي شد و به معبد، که سنگ زيربناي تو گذارده خواهد شد.»[1]

برخي منابع تاريخي بر اين باورند که ورود کوروش به بابل همانند يک رژه نظامي بود. خود بابليان نوشته‌اند که کوروش براي کشتار بابليان و غارت اموال آنان به بابل نيامده بود، بلکه براي نجات مردم بابل از يوغ نبونيد شاه دين ستيز و خودکامه بابل حرت کرده بود. روايتي نيز هست که بر اساس منابغ عبراني و يهودي بلتشر يا بالتازار بر پدر خود شوريده و با مردم بابل همصدا شد و ورود کوروش و سپاهيان پارسي را به بابل آسان نمود. فتح بابل توسط کوروش يکي از وقايع شگفت انگيز قرن ششم قبل از ميلاد گزارش شده است. عبور از ديوار بابل و تسخير اين دژ فوق العاده مستحکم به عقيده برخي از مورخان در باور نمي‌گنجيد. بر اساس اين روايات ارتفاع ديوار بابل هشتاد ذرع و قطر آن بيست و پنج ذرع بوده است. اين ديوار يکصد و پنجاه برج ديده باني داشته که به طور مستمر و بي وقفه ماموران ويژه ديده‌باني و محافظان بابل در اين برجها به مراقبت مشغول بوده‌اند. گفته مي‌شود دروازه‌هاي بابل از برنز بوده


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها : نقش ایران باستان در شکل گیری حقوق بین الملل,

موضوع :
تاریخ ایران ,  ,