پیوندهای کعبه با خورشید و
خانهٔ خورشید
بناها و مکانهای مقدس در جهان فراوان هستند، اما معمولاً هیچکدام آنها دارای تاریخچه و سرگذشت روشن و مشخصی نیستند. گزارشهای تاریخی و روایتهای داستانی پیرامون بناهای مقدس به اندازهای گوناگون و متناقض هستند که امکان دستیابی قاطع به واقعیتهای روزگاران گذشته ناممکن است. اما ممکن است که بتوان با توجه به واقعیتهای ملموس و قابل اندازهگیری، تا اندازهای به سواد آن نزدیک شد. هر مکانی میتواند به دلایل گوناگون جغرافیایی، وضعیت اقلیمی، ساختار طبیعی ممتاز، واقعهای تاریخی، پدیدهای کیهانی و یا هرگونه انگیزه و عامل دیگر، توجه مردمان را به خود جلب کند و اندکاندک به یک «مکان مقدس» تبدیل شود. در یک «مکان مقدس»، معمولاً بنایی نیز ساخته میشود که تقدس مکان را به خود میگیرد و تبدیل به یک «بنای مقدس» میشود. بناهای مقدس هنگامی که از حمایت دستگاه سیاسی قدرتمند و پشتیبانی یک دین رسمی یا فراگیر برخوردار شوند، به سرعت گسترش مییابند و گاه عوامل آغازین تقدس مکان، به باورهای و احکام ثانویِ تازهای تغییر چهره میدهد. >>>
شیر و خورشید
و خاستگاه کیهانی باورها و نگارههای آن
چنانکه میدانیم خورشید در فاصله انقلاب زمستانی تا انقلاب تابستانی، در حال اوج گرفتن و روزها در حال بلند شدن هستند. در حالیکه در فاصله انقلاب تابستانی تا انقلاب زمستانی، خورشید در حال افول و روزها در حال کوتاه شدن هستند. حضور و حرکت شیر در آسمان درست در هنگامی بوده که خورشید در وضعیت اوجگیری و گرم شدن و درخشانتر شدن بوده است. هنگامی که خورشید در وضعیت افول و سرد شدن بوده و از درخشندگیاش کاسته میشده، شیر نیز در آسمان دیده نمیشده است. >>>
خاستگاه کیهانی نگارههای
یورش شیر به گاو
حال با توجه به وضعیت شیر و گاو در آسمان چهار هزار سال پیش، به چشمانداز و چگونگی حرکات این دو در آسمان توجه میکنیم. از آغاز تابستان تا میانه مهرماه، نه شیر در آسمان دیده میشود و نه گاو. از میانه مهرماه تا آغاز زمستان، یعنی در زمانی که سرما و تاریکی شب رو به فزونی و روشنایی روز رو به کاهش است، گاو در نبود شیر، یکهتاز آسمان است و هر شب بالاتر آمده است. انگاری که پیوندی میان سرما و تاریکی با اوجگیری گاو وجود دارد. در آغاز زمستان، شیر پس از شش ماه طلوع میکند و درست از همین زمان، روزها رو به بلند شدن میگذارند. انگاری که اکنون شیر برای دفع سرما و تاریکی به یاری خورشید آمده است. >>>
کاربرد دانش اخترشناسی
در تحلیل دادههای باستانشناختی
از سخنرانی در همایش
به مناسبت روز بزرگداشت خواجه نصیر طوسی
بسیار خوشوقتم که امروز به مناسبت همایش بزرگداشت خواجه نصیر طوسی در گردهمایی دوستداران نجوم سخن میگویم. روز گرامیداشت دانشمند بزرگی که در ایران بیش از هر جای دیگر ناشناخته است و آثار بیهمتایش در ایران کمتر از کشورهای دیگر ترجمه و منتشر شده است. دانشمندی که «زیج ایلخانیِ» تألیفشده به همت او، دارای تابعهای مثلثاتی و هیئت، و معادلههای تعدیل زمان و سیارات با دقتی چشمگیر است، جدولهای او برای زمانهای میانگین تقویمی، مختصات ستارگان، خورگرفت و ماهگرفت و اختلاف منظر، با محاسبات و نوآوریهایی همراه است که مؤلفان «فرهنگ زندگینامه علمی دانشمندان» او را "معرف تنها الگوی ریاضی جدیدِ حرکت سیارات میدانند" و بر این باورند که "کتاب «تذکره فی علم الهیئه» از راه ترجمه مترجمان بیزانسی بر کوپرنیک اثر گذاشته و بجز فرضیه خورشید مرکزی، دربردارنده تمامی تازههای نجوم کوپرنیکی است". >>>
در باره اختر باستان شناسی
پاسخ به پرسشهایی در باره
نظریه کاربری تقویمی چارتاقی نیاسر
پیرامون نظریه این نگارنده در زمینه ویژگیهای تقویمی چارتاقیهای ایران (نخستین انتشار در کتاب «نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران»، 1380)، پرسشهایی مطرح میشود که برخی از آنها مضمونی یکسان دارند. در اینجا به مرور به پاسخ آنها میپردازم و امیدوارم ادامه این روند علاوه بر آشنایی بیشتر علاقهمندان با بناهای تقویمی ایران، موجب توجه و پیگیری نگارنده به جوانب دیگری از این راه ناهموار و ناپیموده شود و به سرانجامی نیکوتر برسد.
و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی
به گمان نگارنده، سرچشمه باور به میترا و گردونه میترا در میان ایرانیان و هندوان باستان، عبارت بوده از ستاره قطبی و دو صورت فلکی پیراقطبی به نامهای خرس بزرگ و خرس کوچک (دب اکبر و دب اصغر). میدانیم که قطب آسمانی در هر 25800 سال یکبار بر دور قطب دایرهالبروج میگردد و امروز در کنار ستاره جدی قرار دارد. اما در حدود پنجهزار سال پیش، قطب آسمانی در کنار ستاره سرخرنگ «ذیـخ» از صورت فلکی اژدها (ثعبان) بوده است. در آن زمان این ستاره قطب آسمانی زمین بوده و مانند ستاره قطبی امروزی در جای خود ثابت و بیحرکت ایستاده و در همه شبهای سال دیده میشده و هیچگاه طلوع و غروب نمیکرده است. این ستاره در میانه دو صورت فلکی خرس بزرگ و کوچک واقع شده است و این دو صورت فلکی در هر شبانروز یکبار بر دور آن میگردیدهاند. این گردش، نگاره باستانی چلیپا یا صلیب شکسته را در آسمان رسم میکرده که به عنوان «گردونه میترا» دانسته میشده است. >>>
ایجاد شرایط آبوهوایی گرم و خشک و سالهای کمباران در فلات ایران به ویژه در حدود چهار هزار سال پیش موجب پیدایش برخی باورهای کیهانی در دوران باستان شده است. در نمونهای از این اعتقادها، ستاره «تِـشتَـر» (شباهنگ/ شِعرای یمانی) ستاره بارانآور دانسته شد و ستاره «اَپوش» (اَپَـئوشَـه/ قلبالعقرب) دیو خشکسالی و از بین برنده آبها و هماورد تشتر بشمار آمد. در «تشتر یشت» اوستا که به راستی یکی از کهنترین نمایشنامههای بشری است، به روشنی نبرد تشتر و اپوش گزارش شده است. در این نبردها، گاه پیروزی از آن تشتر و گاه از آن اپوش است. >>>
اخترباستانشناسی یا باستانستارهشناسی Arcaeoastronomy دانشی نوین و میانرشتهای از علوم باستانشناسی، ستارهشناسی و مردمشناسی/ فرهنگشناسی قومی Anthropology/ Ethnology است که به بررسی تأثیر و نفوذ پدیدههای کیهانی و حرکات اجرام آسمانی بر روی هنرها، آیینهاا، ادیان، باورداشتها و دیگر پدیدههای فرهنگی مردمان باستان میپردازد. دانش اخترشناسیباستانی Historical Astronomy که به بررسی تاریخی علم نجوم/ هیئت میپردازد، علیرغم برخی کارکردها و حوزههای مطالعاتی مشترک با اخترباستانشناسی، شاخه پژوهشی متفاوت و مستقلی است. اخترباستانشناسی، زیرشاخهها و گرایشهای گوناگونی دارد که در آن میان میتوان از اسطورهشناسی کیهانی Cosmological Mythology، اخترقومشناسی Ethnoastronomy و معماری نجومی Astronomical Architectonics نام برد. مطالعه و بررسی در نظامهای گاهشماری و زمانسنجی و ابزارهای آن در دوران باستان نیز از حوزههای پژوهشی اخترباستان شناسان بشمار میرود.
در باورهای ایرانی ستاره یا به تعبیر امروزی، سیاره «آناهید/ ناهید/ آناهیتا» ستاره آبهای روان دانسته شده است و از همین رو نیایشگاههای ناهید نیز در كنار جویباران و چشمهساران برساخته شده بوده است. همچنین برای آناهید شخصیتی مؤنث قائل بودهاند كه در نتیجه آبهای چشمهها و قنوات را متعلق به او و او را حامی و پشتیبان آنها میدانستند. اینكه در اندیشههای كهن ایرانی، مظهر چشمهها جایگاه آناهید دانسته میشد و مردان را اجازه نزدیك شدن بدان نبود، از همین باور سرچشمه میگیرد. اما پرسش اینجاست كه چه رویدادی در طبیعت موجب پیدایش باورهای ارتباط ستاره آناهید با آبهای روان شده است؟ >>>
فـرّ كيانی
به گمان نگارنده، «فر» عبارت است از پرتوهای زرین و درخشان و باشكوه خورشید كه پیش از طلوع و پس از غروب دیده میشود. پیش از طلوع خورشید، این پرتوها از پشت كوههای شرق ایران برمیدمند و در واقع كوهها نخستین دارنده فر بشمار میروند و همانگونه كه در زامیاد یشت و دیگر آثار ایرانی دیدهایم، بین فر و كوه ارتباط و پیوندی عمیق وجود دارد و میدانیم كه كوه، خود به دلیل برافراشتگی به سوی آسمان و دارندگی سرچشمه آبها و رودها و بردمیدن خورشید از پشت آن و گردش ستارگان بر بالای آن، واسطه و پیونددهنده بین انسان و خدا یا واسطه بین جهان خاكی با جهان مینوی دانسته میشده است. >>>
ایزدبانوی آسمان ایران باستان
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها :
اختر باستان شناسي,
موضوع :
تاریخ ایران , ایا میدانید........ , سرزمين اريايي , , ,