فــقــر تنها بــي پــولــي نــيـسـت
فــقــر فـقــط گــرسـنـگـي نـيـسـت
فقر نوشتن يادگاري روي كتيبه هاي 3000ساله ست .
فقر ايستادن روي گنجينه هاي تخت جمشيد و عكس گرفتن است.
فقر اين فرهنگ بي فرهنگي ست که امروز داريم
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سرزمين اريايي و آدرس kamiran.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
فــقــر تنها بــي پــولــي نــيـسـت
فــقــر فـقــط گــرسـنـگـي نـيـسـت
فقر نوشتن يادگاري روي كتيبه هاي 3000ساله ست .
فقر ايستادن روي گنجينه هاي تخت جمشيد و عكس گرفتن است.
فقر اين فرهنگ بي فرهنگي ست که امروز داريم
بزرگمهر حکیم وزیر دربار انوشیروان عادل پادشاه بلند مرتبه سلسله ساسانیان ایران بود
بزرگمهر : روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید
بزرگمهر : بیهوده گوی در نظر هیچ کس قدر ندارد
بزرگمهر : دل آدمی بنده آرزوست ، سرشتها یکسان نیست ، هر کس خویی دارد ،
و جویا و خواهان چیزی است
بزرگمهر : برترین دانش ها یزدان پرستی است
ميرزا ابوالقاسم فراهاني، فرزند سيدالوزراء ميرزا عيسي، معروف به ميرزا بزرگ از سادات حسيني و از مردم هزاره فراهان، از توابع اراک بود. در سال 1193 ه. ق. به دنيا آمد و زير نظر پدر دانشمند خود تربيت يافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جواني به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران کارهاي پدر را انجام مي داد. سپس به تبريز نزد پدرش، که وزير آذربايجان بود، رفت. چندي در دفتر عباس ميرزا وليعهد به نويسندگي اشتغال ورزيد و در سفر هاي جنگي با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزيد، پيشکاري شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامي را که پدرش ميرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقيب و با کمک مستشاران فرانسوي و انگليسي سپاهيان ايران را منظم کرد و در بسياري از جنگهاي ايران و روس شرکت داشت.
در سال 1237 ه. ق. پدرش ميرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بين دو پسرش، ميرزا ابوالقاسم و ميرزا موسي، بر سر جانشيني پدر نزاع افتاد و حاجي ميرزا آقاسي به حمايت ميرزا موسي برخاست، ولي اقدامات او به نتيجه نرسيد و سرانجام ميرزا ابوالقاسم به امر فتحعلي شاه به جانشيني پدر با تمام امتيازات او نائل آمد و لقب سيدالوزراء و قائممقام يافت و به وزارت نايب السلطنه وليعهد ايران رسيد و از همين تاريخ بود که اختلاف حاجي ميرزا آقاسي و قائممقام و همچنين اختلاف " بزيمکي ( خودي ) " و " اوزگه ( بيگانه ) " به وجود آمد.
● شكوه میراث پارسی
فرانسیس ژان اوگوست ریشار، ایران شناس و نسخه پژوه برجسته فرانسوی، از جمله پژوهشگران نام آوری است كه به حكم تأملات ژرفی كه در میراث فرهنگی ایرانیان صورت داده است نامی جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ایران خواهد یافت.
ریشار در سوم دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس متولد شد.دیپلم خود را در رشته فلسفه گرفت و تحصیلاتش را در دو حوزه ادبیات كهن و زبان فارسی ادامه داد و با رشته كتابداری تكمیل كرد و در سال ۱۹۷۴ كتابدار شعبه نسخه های خطی كتابخانه ملی فرانسه [در بخش شرقی] شد و مسؤولیت اداره مخزن فارسی و تهیه فهرست آن را برعهده گرفت تا اینكه به ریاست كتابخانه شرقی فرانسه برگزیده شد.
وی به سال ۲۰۰۳ پس از بازنشستگی از كتابخانه ملی فرانسه، از سوی ژاك شیراك، رئیس جمهور فرانسه، به سمت مشاور فرهنگی رئیس جمهور و ریاست بخش جدیدالتأسیس هنرهای اسلامی در موزه لوور پاریس منصوب شد و هم اینك به عنوان كارشناس ارشد آثار تاریخی و هنری در این مركز مشغول به كار است. او به زبانهای فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی، لهستانی، تركی، روسی، لاتین و یونانی آشنایی كامل دارد. چندین كتاب و بیش از ۵۰ مقاله علمی - پژوهشی درحوزه های مختلف ایران شناسی و نسخه پژوهی حاصل سی وپنج سال تلاش این پژوهشگر پنجاه و هفت ساله است. از جمله آثار مهم او می توان به «كتاب ایرانی»، «خمسه نظامی»، «شكوه پارسی» و «فهرست نسخه های فارسی» اشاره كرد. كتاب دیگری از او با عنوان «جلوه های هنر پارسی» به ترجمه روحبخشیان به همت مركز پژوهشی میراث مكتوب زیر چاپ است.
گُبریاس یا گئوبروه نام یکی از بزرگان پارسی بود. وی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، با کمک تعدادی از رؤسای هفت خانوادهٔ بزرگ پارسی با کشتن گئومات مغ که به عنوان بردیا فرزند کوروش هخامنشی بر تخت نشسته بود، سلطنت را به داریوش بزرگ و خاندان هخامنشی بازگرداند..
گئوبروه هم در زمان کوروش و هم داریوش از سرداران ارتش ایران بود. گئوبروه در زمان کوروش یکی از شهربانان ایران بود. گئوبروه در فتح بابل به همراه کورش شرکت داشت. گلنوشتههای بدست آمده در سالهای اخیر نشان میدهند که سپاه پارس، تحت فرماندهی گئوبروه، بابل را بدون درگیر شدن در نبردی فتح کرد. پس از محاصره بابل، گئوبروه برای ورود به شهر که دور تا دور آن را رود فرات قرا گرفته بود، دستور داد جریان رود را منحرف کنند تا بتوانند از بستر خشک آن به شهر رخنه کنند. او پسر پادشاه را دستگیر کرده، به قتل رساند؛ آنگاه کورش وارد شهر شد.
خونه یعنی ...
خونه یعنی : تیر آرش،
وقتی از فاصله رد شد!
خونه یعنی : چشم رستم،
وقتی گریه رو بلد شد!
****
خونه یعنی : زخم تیشه،
رد شدن از دل آتش!
خونه یعنی : مرگ سهراب،
سر بریدن سیاوش!
****
خونه رو خونی نمی خوام!
قلب من یه سرزمینه!
هرجا میرم اون باهامه،
معنی خونه همینه!
****
خونه یعنی : بغض حافظ
غزلای نا نوشته !
فرش زیبای گلستان،
پاره پاره؛ رشته رشته !
****
خونه یعنی : اشک مادر،
خونه یعنی : داغ لاله!
خونه یعنی : خشم پنهان،
مرثیه های مچاله!
****
خونه رو خونی نمی خوام!
قلب من یه سرزمینه!
هرجا میرم اون باهامه،
معنی خونه همینه!
*مرا داد فرمود و خود داور است*
من یک ایرانی هستم من یک مسلمان هستم و افتخار میکنم میپرسید چرا؟ میدونستید اولین ساعت رو مسلمانها اختراع کردن و برای پادشاهان اروپا فرستادند و آن پادشاه گفت این عقربه ها جن هستن که میچرخند و این را بشکنید یعنی : وقتی اروپایی ها نمیفهمیدن ساعت چیه ما ساعت رو اختراع کرده بودیم من افتخار میکنم چون: اولین صابون از مسلمانها به اروپا رفت و کلمه حمام از مسلمانها به آنجا رفت یعنی : زمانی که اروپایی ها بهداشت رو نمیدونستن چیه و کلمه حمام به گوششون نخورده بود ما حمام و صابون داشتیم من افتخار میکنم ایرانی هستم چون: 3000 سال پیش توالت هایی مدرن در ایران بوده که سینوهه در کتاب سینوهه پزشک مخصوص فرعون جلد 1 نوشته : !توالتهایی را دیدم که بسیار تمیز بود و از زیر آنها آب رد میشد و فضولات رو تمیز میکرد من افتخار میکنم که مسلمان هستم چون: در اروپا که ماشین چاب اختراع شد دومین کتابی که به چاپ رسید کتاب قانون بوعلی سینا بود من افتخار میکنم ایرانی هستم چون.... و شما چر افتخار میکنید که ایرانی هستید ؟....
افـــلاک ، هـــمه نثــــار زهــرا و علیست
پر فیض تر از بهشت می دانی چیست ؟
آن سینـــه کـــه داغـدار زهـرا و علیست
فرا رسیدن میلاد با سعادت مولی الموحدین حضرت علی (ع) بر تمامی شیعیان دنیا و ایرانیان
مبارک باد
(( آثار باستانی ایران،ثبت شده در یونسکو ))
اى خشمِ به جان تاخته، توفانِ شرر شو
اى بغضِ گل انداخته، فريادِ خطر شو
اى روىِ برافروخته, خود پرچمِ ره باش
اى مشتِ برافراخته, افراخته ترشو
اى حافظِ جانِ وطن، از خانه برون آى
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش
ور تيغ فرو بارد، اى سينه سپر شو
خاكِ پدران است كه دستِ دگران است
هان اى پسرم، خانه نگهدارِ پدر شو
ديوارِ مصيبت كده ىِ حوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبرِ تو، ظفر شو
تا خود جگرِ روبهكان را بدرانى
چون شير درين بيشه سراپاى،جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر اى دوست
خود بر سرِ آن، تن به قضا داده، قدر شو
فرياد به فرياد بيفزاى، كه وقت است
در يك نفسِ تازه اثرهاست، اثر شو
ايرانىِ آزاده! جهان چشم به راه است
ايران ِكهن در خطر افتاده، خبر شو
مشتى خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمتِ اين شامِ سيه فام، سحر شو
طريقه ورود به كيش مهر:
ورود به مذهب ميترا و به مرحله اسرارآميز ميترائيك متضمن مراسم طولاني و تشريفات مبسوط بود كه آن طور كه از بقاياي آثار تاريخي مشهود است و دوازده روز به طول ميانجاميده عمل ورورد به مذهب ميترا كاري آسان نبوده و برخي اوقات داوطلب بايد آزمايشهاي دردناك را تحمل كند از قبيل: آتش، آب ، گرسنگي، تشنگي، سرما، تازيانه، جاري شدن خون از بدن، داغ كردن و تهديد ساختگي به مرگ، سپس نان و آب مقدس را به او نوشانيده و ميخورانيدند.( عين اين رسم به مذهب مسيح منتقل شده است و ...) با توجه به اين همه تشريفات عظيم و مراسم مجلّل و وعدهي جاوداني شدن تازه وارد به اين مذهب به آساني ميتوان درك نمود كه چرا اين آيين به سرعت در تمام قلمرو اروپا انتشار يافت. اما ميترائيستها به آساني مسيحيت را ميپذيرفتند زيرا ميترا هميشه در جوف يك تجربه اسرار آميز مختفي ميگشت يعني به صورت مجرد مطلق يا ذهني بيرون ميآمد كه درك آن ميسر نبود، در حالي كه مسيح (ع) كه در مذهب مسيحيت جاي همان ميترا را ميگرفت به صورت مفهوم آدمي مجسم ميگشت كه قابل درك بود، و مذهب به طور كلي چيزهاي عيني و واقعي هميشه نيرويي بيشتر از مجردات و چيزهاي ذهني و خيالي دارا هستند.
هفت خوان:
هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد : هفت طاقچه، هفت در، و ...در مهر پرستی، رسیدن به مقام بالا دارای مراسم و شرایطی بود و برای این کار، فرد باید فنون جادوگری را میدانست : ستاره شناسی، رمل و اسطرلاب، طالع بینی، طب، و ...درجات هفتگانه مهرپرستی عبارت بود از :
1- کلاغ : منسوب به عطارد ( تیر یا مرکوری ) . نماد : هوا و باد
2- همسر : منسوب به زهره ( ناهید یا ونوس ) . نماد : آب
3- سرباز : منسوب به مریخ ( بهرام یا مراس ) . نماد : خاک
4- شیر : منسوب به مشتری ( هرمز یا ژوپیتر ) . نماد : آتش
5- پارسا (پارسی ) . منسوب به قمر ( ماه )
6- پیک خورشید : منسوب به مهرپیما ( ستاره صبح ) ، هلیوس سل
7- پیر مرشد : منسوب به زحل ( کیوان یا ساتورن )
جوانان تازه وارد، به پیشگاه میترا معرفی میشدند و آنگاه در این مجلس به مقام نخست از مقامات هفتگانه دست می یافتند و جزو کارگران و خدمتگذاران به حساب می آمدند. ناگفته نماند که هر یک از این مقامات دارای وظایف خاصی بودند.
مثلا مقام کلاغ، مستلزم نوشیدن شراب (هوم ) و نواختن سرود مقامات بود.
مقام همسر، فقط از آن مردان بود، زیرا زنان حق شرکت در این مراسم را نداشتند. همسران، دارای روبند یا چارقد بودند که علامت مشعل یا چراغ است. این علامت مبین فروغ نوین است که با میترا، خدای روشنایی رابطه دارد .
مقام سرباز، یعنی پس از درک اسرار، ورود به صف سپاهیان خدا است. لباس سربازی به رنگ قهوه ای است .
مقام شیر، جامه ارغوانی رنگ به تن دارد و کفگیری در دست دارد که آتش را جابجا میکند .
پارسا، علامت مشخصه ای داشت و آن جامه ای به رنگ خاکستری بود .
پیک خورشید، جامه ای سرخ رنگ، کمربند زرد یا دوگوی آبی داشت .
پیر مرشد، عالی ترین مقام و منصب در آئین میترا و نماینده وی در زمین است.
علامت مخصوص او حلقه و عصا بود .
توشیحات بیشتر درباره خوان ها در ادامه مطالب
دانستنیها:
محرب اسلامی = مهرابه پارسی
یادآوری این نکته ضرویست که پرستشگاه های کوچک و خانوادگی «میترا» را «مهرابه» میگویند و محراب مساجد اسلامی نیز اقتباسی از «مهرابه های میترا» بوده است.
برخلاف آنچه به غلط در تاریخ آمده است که : محراب اسلامی از حرب میآید و به معنی محل جنگ می باشد، غافل از اینکه انسان در هنگامه پرستش خدا و یا خدایان که به جنگ نمیرود؟ بلکه به راز و نیاز و خلسه و عبادت میرود.
یک مهرابه که در شهر بندری و باستانی «اوستیا» در ایتالیا کشف شدهاست. مهرابههای بسیاری نظیر آن در آلمان، فرانسه [۹] [۱۰] و روسیه، بهطور اتفاقی و یا هنگام مرمت کلیساها پیدا شدهاند.
به پرستشگاههای مهرپرستان مهرابه گفته میشود. که از دو واژه «مهر» و «آبه» ساخته شدهاست. آبه به معنی جای گود است.
ساختمان مهرابهها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شدهاست. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بودهاست. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.
روشنی مهرابه از روزنههای کوچک سقف و یا پنجرههای باریک تامین میشد، به طوری که فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
چلیپا :
علامت صلیب (چلیپا) رازهای زیادی دارد این علامت از مصر فرعونی تا هند باستان وجود دارد و بنظر میرسد از مهمترین نشانههای مهرپرستان باشد قدیمی ترین علامتهای صلیب کشف شده در حوزه فلات ایران کشف شده و باید به آیین مهر پرستی مربوط باشد بنظر میرسد که صلیب + ساده شده از شکلها و تصوراتی است که از خورشیدوجود داشته مانند دایرههایی با 16- 24- 12 شعاع یا پرتو بنظر میرسد در یک دوره تکاملی تصویر خورشید از شکل گل آفتاب گردان به علامت+ ساده تر شدهاست و تنها با شکل + و یاضربدر و شکل ستاره پنج پر * در آوردند گفتنی است که علامت * که بر روی کلاه کوروش کبیر دیده میشود نیز آیکون خورشید است ولی امروزه آن را با علامت ستاره میشناسیم. شکل 12 پر صلیب هم وجود دارد که ممکن است همزمان آیکون خورشید و 12 ماه سال باشد.اما در مجموع میتوان گفت + صلیب یا چلیپا یا چهار پایه و یا چهار پره ایکون ساده خورشیدتابان است ممکن است 4 خط آن نماد فصلهای سال و یا نماد 4 عنصر اصلی آب - باد و خاک و نور باشد.خورشید پرستی و آیین مهر یا میثرا در مصر و ایران و هند و بخشی از اروپا قرنها قبل از مسیحیت وجود داشتهاست احتمالا آیین مهر پرستی ابتدا در شمال غرب ایران رایج بودهاست اما نشانههای بارز این آیین در 4 صلیب آریایی نقش رستم قابل مطالعهاست مهریان به نشانه خورشید، صلیبی را در یک دایره ترسیم میکردند و برای آنان چهار گوشه صلیب نشانه سال خورشیدی آغازین بود. دو گوشه آن نشان از روز و شب و دو گوشه دیگر نماد انقلاب خورشیدی بود. صلیب درون دایره در نقشهای شام مقدس میترا به تصویر کشیده شدهاست مهریان به صلیب شکسته «א» نیز به نام چرخ خورشید احترام میگذاشتند.
بابانوئل همان میترا و عمو نوروز ما است
«میترا» امروزه همچنان در فرهنگ و سنن غرب با نام «بابا نوئل» باقی مانده است. پس از آنکه مسیحیت جایگزین آئین میترا شد، اکثر آداب و رسوم و سنن «میتراگرایی» زیر پوشش مسیحیت در جوامع اروپایی باقی ماند از جمله:
جشن کریسمس= جشن «یلدا»- تولد میترا -حضور میترا با نام بابانوئل= که همین عمونوروز ما است! -جشن سیزدهمین روز از بهار(سیزده بدر)= با عنوان «عید پاک» کریسمس که بیست و پنجم دسامبر است با چند روز اختلاف همان جشن یلدای کهن میتراگرایی است که بعنوان زادروز میترا در اکثر نقاط جهان جشن گرفته میشده است.
هرچند «یلدا» به معنی «شب بلند» آمده است اما در اصل و زبان آشوری به معنای «تولد» است که «ولد» و «میلاد» در زبان تازی نیز از همین «یلدا» که به معنی «میلاد میترا»است ، خارج شده است.
چهره بابا نوئل با کلاه مخروطی همان کلاه میترا است و ریش سپید نشانه پیری میترا و قبای سرخ نیز لباس کهن ایرانی است که سرخی آن بیانگر مژده و شادی و شور می باشد.
و گفتنی است که تا قبل از زردشت، میترا (و یا مهر) هدایایی در شب بلند یلدا برای کودکان میآورده است. شب قدر که در قرآن آمده و در اسلام از ارج و احترام خاصی برخوردار است نیز اقتباسی از شب یلدای ایران کهن بوده است
پس از این مطالببالا ،حال به نظریات که راجع به ریشه میترا پرستی ارائه شده است می پردازیم، اکثریت ایرانیان به علت احساس وطن پرستانه ای که دارند دیانت میترا پرستی روم را همان میتراپرستی ایران می دانند، اما شاید با مطالعه نظریات پژوهشگران بهتر بتوانیم راجع به این دیانت نظر بدهیم.
عده ای از پژوهشگران قایل به میترایی تاریخی اند و پیامبری به نام مهر را مطرح می سازند که از مادری به نام ناهید در شهر دامغان در سال 271ق.م متولد شده و پایه گذار مذهب مهرپرستی بوده است.این گروه بر این باورند که میترا (مهر) شخصیتی تاریخی بوده که در سن 25سالگی به رسالت برگزیده شده و تا 65 سالگی به تبلیغ پرداخته و سرانجام در 208ق.م در دوران سلطنت اشک سوم یا اردوان اول دارفانی را وداع می گوید.
اما عده ای دیگر از پژوهشگران میترای رومی را دگردیسی شده ی میترای ایرانی میدانند و آن را دیانتی می دانند که از میترا پرستی ایران نشات گرفته که بسیاری از آیین های آن از همان سنت های ایرانی نشات گرفته ، سر حلقه این افراد فرانتس کومن پژوهشگر پر آوازه بلژیکی است که عمری بر سر تحقیق راجع به میترا پرستی گذاشت و اکثر پژوهشگران ایرانی نیز با وی هم رای هستند. آنها بر این باورند که مهرپرستی(میترا پرستی) در زمان مهرداد اوپاتر ششم به روم رفته است و پایه میترائیسم قرار می گیرد و دینی عالمگیر می شود.
تعدادی دیگر بر این باورند که میترا پرستی موجود در روم همانگونه که کومن گفته دگردیسی شده میتراپرستی ایرانی است اما در گذر از سرزمینی به سرزمین دیگر آنچنان تغییر کرده که به کلی دیانتی دیگر شده و تنها وجه اشتراکش با دیانت ایرانی میتراپرستی نام آن است.
اما جدیدترین نظریه ای که راجع به این دیانت ارائه شده است و عده ی زیادی از محققین در حال حاظر با آن موافقند آن است که دیانت میترا پرستی رومی بر پایه نجوم و ستارگان بنا شده است و این دیانت نمی تواند ماهیت کلی ایرانی داشته باشد و تنها نام میترا را از ایرانیان وام گرفته است.
این دیانت و نحوه شکل گیری آن هنوز برای پژوهشگران بصورت یک راز باقی مانده و هیچ سندی در دست نیست که این دیانت قطعا از کجا و چگونه وارد امپراطوری روم شده چطور امپراطوری روم را تحت سیطره ی خود قرار داده و چه ارتباطی با میتراپرستی موجود در ایران داشته ؟ این سوالات سوالاتی است که ذهن پژوهشگران زیادی را به خود معطوف کرده و هنوز پاسخی جامع و قانع کننده برای آن نیافته اند.
میترائیسم:
يكي از كيشهاي كهن ايراني كه زماني جهانگير شد <مهرپرستي> يا <ميترائيسم> است. چنان كه طي اين بررسي خواهيم ديد اين كيش باستاني در بسياري از اديان و جريانهاي فكري ايران و جهان اثرهاي ژرف باقي گذاشت.
در باره ميترائيسم پژوهشهاي بسياري از جانب دانشمندان خودي و بيگانه انجام گرفته و ويژهنامههاي متعددي در اين باره نوشته شده است. نگارنده در اين گفتار زبدهي اين پژوهشها را ياد ميكند و برخي استنباطهاي خود را نيز در حد امكان با تصريح درجهي وثوق آنها به ميان ميآورد.
در مورد ردّ پاي مهر در تاريخ ايران از دير باز تركيبها و نامهاي زيادي در زبانهاي اوستايي، پارسي باستاني، پهلوي و دري از ريشه مهر وجود داشته است مانند: مهردروغ، مهرزيان، مهرجنگ، مهربان، مهرگسار، مهرگان، مهرك، مهرين، مهرنوش، درمهر <پرستشگاه زرتشتي>، مهربندگشا <خزينهدار داريوش به گفته تورات - كتاب عرزا باب اول بند ۸>، مهرداد، مهران، مهراب، مهرگشنسب، مهربد، مهرباز، بزرگمهر، مهرگياه و ... . روز تولد مهر كه روز تعادل خريفي است در تقويم كهن آغاز فصل سرما بود، روز جشن مهرگان است.
احتمال زياد ميرود كه آيين مهر در تكامل طولاني خود به جهان بيني گستردهاي همانند جهانبيني عرفاني بدل شده بود. تاثير آيين مهر در <گنوستيسيسم> و تاثير متقابل آن در مهرپرستي و رابطه مهر پرستي با مكتب نو افلاطوني كه هر دو از جريانهاي مهّم دوران <هلنيسم> است، امري است در خور مطالعه. آيا آنچه كه حكماي ما از قبيل: ابن سينا و سهروردي <حكمت المشرقيه> ناميدهاند و آيا اصطلاحاتي از قبيل <شيد> و <شيدانشيد> كه سهروردي به كار ميبرد از منشاء آيين مهر نيست؟
تجزيه و تحليل و كشف مذاهب معمول و متداول اين دوره بسيار پيچيده و مبهم و تاريك و بنابر اين بسيار مشكل است. ابتدا بايد عقايد مذهبي خود پارتها را در نظر گرفت <پهلواها كه خود ماخوذ از نام معمول موسوم به پهلوي بوده است> كه در اصل قومي ايراني و مقيم اسليتيا Scythia و ارشاك Arsaces يا اشك موسس سلسلهي ايشان بود. مذهب اين قوم آيين پرستش اجداد بود و پس از آن به مذهب بودا درآمدند كه باكتريا انتشار يافته بود و پس از آن مذاهب مختلفي كه تابع فلسفههاي مطلق و مجرد بوده و معجوني از عناصر يوناني، عرفاني و ايراني بود در عقايد ايشان رخنه كرده كه مشهورتر از همه آنها ميترائيسم MITHRAISM يا آيين ميتراست كه تنها در آسياي باختري نفوذ يافت بلكه به وسيلهي سپاهيان رومي تا قرن ول پيش از ميلاد به باختر رسيده و تقريباً در تمام اروپا توسعه يافت.